۱۳۹۱ دی ۱۶, شنبه

چهار اصول مَعنَوی کدامند؟

 از طریق چهار اصول معنوی میتوان مژدۀ نجات را، که بواسطۀ ایمان به عیسی مسیح دریافت می شود، با دیگران در میان گذاشت. چهار اصول معنوی پیغام انجیل را به زبانی ساده در چهار نکته طبقه بندی می کند.

اصل اول: خدا شما را دوست دارد و برای زندگی شما نقشه ای عالی دارد. یوحنا 16:3 می فرماید: "زیرا خدا اینقدر جهان را محبت نمود که پسر یگانۀ خود را داد تا هر که بر او ایمان آورد هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی یابد." عیسی مسیح دلیل آمدن خود را به این جهان در یوحنا 10:10 روشن می کند: "... من آمدم تا ایشان حیات یابند و آن را زیادتر حاصل نمایند." چه چیزی ما را از محبت خدا جدا کرده است؟ چه چیزی ما را از داشتن یک زندگی سرشار و پر برکت در مسیح محروم کرده است؟

اصل دوم: تمام آدمیان با گناه آلوده شده اند، و در نتیجه از خدا جدا می باشند. به همین دلیل است که ما قادر نیستیم نقشۀ عالی خدا را برای زندگی خود تشخیص بدهیم. رومیان 23:3 این حقیقت را تاکید می کند: "همه گناه کرده اند و از جلال خدا قاصر می باشند." رومیان 23:6 نتیجۀ گناه را معرفی می کند: "مُزد گناه مُوت است." خدا ما را آفرید تا با او مشارکت داشته باشیم، ولی گناهی که انسان به جهان آورد همۀ ما را از خدا جدا ساخت. گناه انسان رابطۀ او با خدا را قطع کرده است. پس راه حل چیست؟

اصل سوم: عیسی مسیح تنها راه حل خدا برای آمرزش گناه ماست. تنها از طریق عیسی مسیح است که ما میتوانیم آمُرزش گناهان و رابطه ای صحیح با خدا داشته باشیم. رومیان 8:5 می گوید: "اما خدا محبت خود را در این ظاهر نمود که هنگامی که هنوز ما گناهکار بودیم مسیح در راه ما مُرد." اول قرنتیان 3:15ـ4 ما را تعلیم می دهد که برای نجات یافتن احتیاج داریم حقیقتی را بدانیم و به آن ایمان آوریم. آن حقیقت این است: "... مسیح بر حسب کتب در راه گناهان ما مُرد، و در روز سوم بر حسب کتب برخاست." خود مسیح در انجیل یوحنا 6:14 مشخّص فرمود که او تنها راه نجات است: "من راه و راستی و حیات هستم. هیچکس جز بوسیلۀ من نزد پدر نمی آید." چگونه من می توانم این هدیۀ عالی، یعنی این نجات گرانبها، را دریافت کنم؟

اصل چهارم: ما باید به عیسی مسیح به عنوان نجات دهنده ایمان آوریم تا هدیۀ نجات را دریافت کنیم و نقشۀ عالی او را برای زندگی خود دریابیم. یوحنا 12:1 می فرماید: "اما به آن کسانی که او را قبول کردند قدرت داد تا فرزندان خدا گردند." اعمال 31:16 خیلی واضح به این مطلب اشاره می کند: "به خداوند عیسی ایمان آور که تو ... نجات خواهی یافت." نجات ما محض فیض، تنها بوسیلۀ ایمان، و فقط از طریق عیسی مسیح مُیَسّر خواهد بود.

اگر مایل هستید عیسی مسیح را به عنوان نجات دهندۀ خود بپذیرید، میتوانید از این نمونۀ دعا استفاده کنید. ولی این حقیقت را همیشه بیاد داشته باشید که گفتن و یا تکرار این دعا (و یا هر دعای دیگر) باعث نجات شما نمیشود. نجات واقعی تنها با اعتماد قلبی به عیسی مسیح، که بر صلیب گناهان ما را آمرزید، دریافت میشود. این دعا راه ساده ای است برای ابراز ایمان و قدردانی شما از خدائی که راه نجات را برای شما تدارک دید. "خداوندا، می دانم که به ضّد تو گناه کرده ام و مستحق مجازات می باشم. اما می دانم که عیسی مسیح، مجازاتی را که من شایستۀ آن بودم بر خود گرفت تا من بتوانم بوسیلۀ ایمان به او آمرزیده شوم. از گناه خود توبه میکنم و برای نجات فقط به تو اعتماد میکنم. تو را شکر می کنم که محض فیض عجیب خود گناهانم را بخشیده و به من حیات جاودانی داده ای. آمین."

۱۳۹۱ دی ۱۳, چهارشنبه

کلیسا چیست؟

خیلی از مردم امروزه کلیسا را یک ساختمان می دانند. این معنی کتاب مقدسی کلیسا نیست. لغت "کلیسا" از لغت یونانی اِکلِزیا گرفته شده است که معنی آن " اجتماع" یا "مجزا شدگان" است. ریشة معنی "کلیسا" از ساختمان نیست، بلکه از مردم است. عجیب است که وقتی از مردم می پرسید به چه کلیسایی می روند، معمولا یک ساختمان را معرفی می کنند. رومیان 16 : 5 می گوید: "کلیسا را که در خانة ایشان است.........سلام برسانید." پولس رسول به کلیسایی اشاره می کند که در خانة آنهاست – نه به ساختمان کلیسا، بلکه به بدن ایمانداران.

کلیسا بدن مسیح است، که سر آن خود اوست. افسسیان 1 : 22-23 می گوید، " و خدا همه چیز را زیر پاهای او نهاد و او را سر همه چیز به کلیسا داد که بدن اوست یعنی پری او که همه را در همه پر می سازد." از روز پنطی کاست تا روزی که مسیح برگردد بدن مسیح از ایمانداران به عیسی مسیح تشکیل می شود (اعمال باب 2). بدن مسیح از دو دید تشکیل شده است:

1) کلیسای جهانی از کسانی تشکیل شده است که با عیسی مسیح رابطة شخصی دارند. " زیرا که جمیع ما بیکروح در یک بدن تعمید یافتیم خواه یهود خواه یونانی خواه غلام خواه آزاد و همه از یک روح نوشانیده شدیم" (1 قرنتیان 12 : 13). این آیه می گوید هر کس که ایماندار است قسمتی از بدن مسیح است و روح مسیح را بعنوان شاهد دارد. کلیسای جهانی خدا همة کسانی هستند که نجات را از طریق ایمان به عیسی مسیح دریافت کرده اند.

2) کلیسای محلی در غلاطیان 1 : 1-2 آمده است که "پولس رسول....و همة برادرانیکه با من می باشند، به کلیساهای غلاطیه". اینجا می بینیم که در منطقة غلاطیه کلیساهای زیادی بودند – یعنی آنچه ما آنرا کلیسای محلی می نامیم. کلیسای تعمیدی (باپتیست)، کلیسای لوتِرَن، کلیسای کاتولیک، و غیره، کلیسای جهانی نیست، بلکه کلیسای محلی، و یک قسمت از بدن ایمانداران است. کلیسای جهانی از کسانی تشکیل شده که متعلق به مسیح هستند و برای نجات به او اعتماد کرده اند. این اعضای کلیسای جهانی باید در کلیساهای محلی مشارکت داشته باشند و بنا شوند.

خلاصه، کلیسا یک ساختمان و یا یک فرقه نیست. براساس کتاب مقدس، کلیسا بدن مسیح است – همة کسانی که ایمانشان را برای نجات روی عیسی مسیح گذاشته اند (یوحنا 3 : 16 ، 1 قرنتیان 12 : 13). کلیساهای محلی اجتماع اعضای کلیسای جهانی هستند. کلیسای محلی جایی است که اعضای کلیسای جهانی کاملا می توانند اصول اول قرنتیان باب 12 را پیاده کنند که تشویق، تعلیم، و بنای یکدیگر در شناخت فیض خداوند عیسی مسیح است. 

مسیحیت چیست و مسیحیان به چه چیزی ایمان دارند؟

در اول قرنتیان 1:15-4 اینچنین می خوانیم: "الآن ای برادران شما را از انجیلی که به شما بشارت دادم اعلام می نمایم که آن را هم پذیرفتید و در آن هم قائم می باشید. و بوسیلۀ آن نیز نجات می یابید به شرطی که آن کلامی را که به شما بشارت دادم محکم نگاه دارید والا عبث ایمان آوردید. زیرا که اول به شما سپردم آنچه نیز یافتم که مسیح بر حسب کتب در راه گناهان ما مُرد."

اعتقاد و ایمان مسیحی در این آیات مشخص است. آنچه که مسیحیت را در مقایسه با سایر ادیان منحصر به فرد می کند این است که مسیحیت بیش از آنکه در رابطه با مراسم مذهبی باشد در مورد یک رابطه و مشارکت شخصی است. شخص مسیحی به جای آنکه خود را مجبور به اطاعت ازامر و نهی های مذهبی نماید، این هدف را دنبال می کند که رابطه ای بسیار نزدیک با خدای پدر داشته باشد. ایجاد این رابطه تنها حاصل کار مسیح و عملکرد روح القدس در زندگی مؤمنین است.

مسیحیان بر این عقیده اند که کتابمقدس کلام الهام شدۀ الهی و فاقد هر گونه اشتباه می باشد. به همین دلیل آنها ایمان دارند که تعلیم کتابمقدس در هر زمینه ای صحیح ترین، بانفوذترین، و مقتدرانه ترین نظر است. (دوم تیموتاؤس 16:3؛ دوم پطرس 20:1-21) مسیحیان به یک خدای واحد ایمان دارند که سه شخصیت است: پدر، پسر، و روح اقدس.

مسیحیان ایمان دارند که هدف خاص خدا از آفرینش انسان این بوده است که انسان با خدا رابطه داشته باشد، اما گناه تمام بشریت را از خدا جدا ساخت (رومیان 12:5؛ 23:3). مسیحیت تعلیم می دهد که عیسی مسیح خدای کامل و انسان بی نقصی بود که بر این جهان خاکی قدم نهاد (فیلیپیان 6:2-11) و بر صلیب جان داد. مسیحیان ایمان دارند که عیسی مسیح پس از مرگ مدفون شد، روز سوم از مردگان برخاست، و الآن بدست راست خدای پدر نشسته است تا برای ایمانداران شفاعت کند (عبرانیان 25:7). پیغام مسیحیت اعلام این حقیقت است که مرگ مسیح بر روی صلیب برای پرداخت جریمۀ گناه تمام بشر کافی و بسنده بوده است؛ و این همان عاملی است که رابطۀ گسیختۀ بین خدا و انسان را بازسازی می کند. (عبرانیان 11:9-14؛ 10:10؛ رومیان 23:6؛ 8:5)

انسان برای اینکه نجات پیدا کند و به این رابطۀ احیا شده دست یابد، احتیاج دارد به کاری که عیسی مسیح بر روی صلیب به کمال رسانید ایمان آورد. اگر شخصی ایمان داشته باشد که مسیح به جای او مُرد و با مرگ خویش جریمۀ گناهان او را پرداخت نموده از مردگان قیام کرد، آن شخص نجات یافته است. هیچکس قادر نیست نجات را برای خود تحصیل کند. در واقع هیچکس نمی تواند آنقدر نیکو و بیگناه باشد که قادر باشد خدا را خشنود سازد زیرا همۀ ما گناهکار هستیم. (اشعیا 6:64-7؛ 6:53) علاوه بر این، چون مسیح تمام آنچه برای نجات ما لازم بود به تمام و کمال انجام داد، نمیتوان چیزی بر آن افزود. به همین دلیل هنگامی که بر روی صلیب جان خود را فدا می ساخت فرمود: "تمام شد" (یوحنا 30:19).

به همان گونه که هیچکس قادر نیست بواسطۀ اعمالش خود را نجات دهد، هیچ عملی نیز قادر نیست شخص نجات یافته را از نجاتی که با ایمان دریافت کرده است محروم کند. باید همیشه به یاد داشت که عمل نجات، کار به کمال رسیده ای است که با مرگ مسیح بر روی صلیب فراهم شد. پس، در عمل نجات، فاعل مسیح است. و شخص نجات یافته مفعول است، یعنی دریافت کنندۀ این نجات عظیم است. یوحنا 27:10-29 می گوید: " گوسفندان من آواز مرا می شنوند و من آنها را می شناسم و مرا متابعت می کنند. و من به آنها حیات جاودانی می دهم و تا به ابد هلاک نخواهند شد و هیچکس آنها را از دست من نخواهد گرفت. پدری که به من داد از همه بزرگتر است و کسی نمی تواند از دست پدر من بگیرد."

شاید عده ای به غلط تصور کنند: "یک بار و برای همیشه نجات یافته ام ... حال می توانم هر طوری که بخواهم زندگی کنم ... و هیچ چیز نمی تواند نجات را از من بگیرد." ولی باید به یاد داشت که هنگامی که شخص نجات می یابد از فرمانبرداری از طبیعت کهنه و گناه آلود خویش آزاد میشود. او در واقع شخص آزاد شده ای است که مشتاقانه می خواهد در رابطۀ نزدیک و صمیمی با خدا رشد کند. تا زمانی که ایماندار بر روی زمین زندگی می کند و در بند این نفس گناه آلود است همواره وسوسه می شود تا گناه کند. در رابطۀ بین انسان و خدا، گناه همواره به صورت یک دیوار جدائی عمل می کند. اگر فردی در گناه زندگی کند و به آن ادامه دهد، از رابطه ای که خدا مایل است با او داشته باشد لذت نخواهد برد. تنها طریق پیروزی بر وسوسه و گناه این است که ایمانداران خود را به مطالعه و اطاعت از کتابمقدس بسپارند و هر روزه تحت کنترل روح القدس زیست کنند. زندگی تحت کنترل روح القدس یعنی سرسپردگی و پیروی از رهبری و نفوذ روح القدس در زندگی روزمرۀ خود.

در حالی که بسیاری از مذاهب پیروان خود را به اطاعت از یک سری قوانین ترغیب می کنند، مسیحیت یعنی ایجاد یک رابطۀ شخصی و زنده با خدا. مسیحیت یعنی ایمان به شخص عیسی مسیح که بر روی صلیب مُرد، جریمۀ گناهان را پرداخت نمود، و روز سوم از مُردگان برخاست. با مرگ مسیح بر روی صلیب دِین گناهان شما پرداخت شده است، و حالا شما می توانید با خدا مشارکت داشته باشید. در مسیحیت شما قادر هستید که بر طبیعت گناه آلود خود غلبه کرده، در دوستی و اطاعت از خدا بسر بَرید. این مفهوم واقعی مسیحیت است که کتابمقدس تعلیم می دهد. 

۱۳۹۱ دی ۱۲, سه‌شنبه

چطور ما می توانیم صدای خدا را تشخیص دهیم؟

این سوال بوسیلة عدة زیادی از مردم در طی تاریخ پرسیده شده است. سموئیل صدای خدا را شنید، اما آنرا تشخیص نداد تا وقتیکه بوسیلة ایلی راهنمایی شد (1 سموئیل 3 : 1-10). جدعون یک مکاشفة جسمانی از خدا داشت، و هنوز از آنچه شنیده بود شک داشت تا حدی که از خدا علامتی خواست، نه یکبار، بلکه سه بار (داوران 6: 17-22، 36-40). وقتی ما برای شنیدن صدای خدا گوش می دهیم، چطور می توانیم بدانیم اوست که با ما صحبت می کند؟ اول از همه، ما چیزی داریم که جدعون و سموئیل نداشتند. ما کتاب مقدس کامل، کلام الهام شدة خدا را داریم که بخوانیم، مطالعه کنیم، و در آن تعمق کنیم. "تمامی کتب از الهام خدا است و بجهه تعلیم و تنبیه و اصلاح و تربیت در عدالت مفید است. تا مرد خدا کامل و بجهه هر عمل نیکو آراسته بشود" (2 تیموتاووس 3: 16-17). وقتی ما دربارة یک موضوع بخصوص و یا تصمیمی در زندگیمان سوالی داریم، باید ببینیم کتاب مقدس دربارة آن چه می گوید. خدا هرگز ما را بر خلاف آنچه در کلامش به ما یاد داده و یا قول داده هدایت نمی کند (تیطس 1: 2).

دوم، برای شنیدن صدای خدا، ما باید آنرا تشخیص دهیم. عیسی مسیح گفت، "گوسفندان من آواز مرا می شنوند و من آنها را می شناسم و مرا متابعت می کنند" (یوحنا 10: 27). آنهاییکه صدای خدا را می شنوند آنهایی هستند که بافیض او بوسیلة ایمان به عیسی مسیح نجات یافته اند. اینها گوسفندانی هستند که صدای او را می شناسند، چون او را بعنوان شبانشان می شناسند و صدای او را تشخیص می دهند. اگر ما می خواهیم صدای خدا را تشخیص دهیم، باید متعلق به او باشیم.

سوم، ما صدای او را می شنویم وقتی که در دعا با او وقت می گذرانیم، کتاب مقدس را مطالعه می کنیم، و با کلام او رازگاهان داریم. هر چه بیشتر با خدا و کلام او بطور خصوصی وقت بگذرانیم، آسانتر می توانیم صدایش را تشخیص دهیم و راهنماییهایش را برای زندگیمان بفهمیم. کارمندان یک بانک دوره می بینندکه پول تقلبی را تشخیص دهند. برای اینکار وقتی پول حقیقی را از نزدیک لمس و مطالعه می کنند، تشخیص پول تقلبی آسان است. ما باید آنقدر با کلام خدا آشنا باشیم که وقتی خدا با ما صحبت می کند و یا ما را هدایت می کند، برایمان واضح باشد که از خداست. خدا با ما صحبت می کند تا حقیقت را بفهمیم. درحالیکه خدا می تواند با مردم با صدایی که با گوشمان بشنویم صحبت کند، اما اول از همه او از طریق کلامش صحبت می کند، و بعضی اوقات از طریق روح القدس با وجدانمان، از طریق موقعیت، و از طریق مردم با ما حرف می زند. با انجام آنچه از حقیقت کلام می شنویم، می توانیم یاد بگیریم که صدای او را تشخیص دهیم.

یک مسیحی کیست؟


کلمۀ "مسیحی" در دائرةالمعارف "وبستر" اینچنین تعریف شده است: "شخصی که به مسیح بودن عیسی، و یا به مذهبی که بر تعالیم مسیح پایه گذاری شده است، اقرار کند." برای درک معنای یک شخص مسیحی، شاید تعریف وبستر کمک خوبی باشد، ولی در مقایسه با آنچه کتابمقدس در این رابطه ارائه می دهد، تعریف کاملی نیست.

کلمۀ "مسیحی" فقط سه مرتبه در عهد جدید بکار برده شده است (اعمال 26:11 ؛ اعمال 28:26 ؛ اول پطرس 16:4). پیروان مسیح (برای اولین بار در شهر انطاکیه) "مسیحی" خوانده شدند (اعمال 26:11) زیرا رفتار، اعمال، و گفتار آنها شبیه مسیح بود. البته، بی ایمانان انطاکیه از این اسم جهت تمسخر و تحقیر پیروان مسیح استفاده می کردند. معنی تحت اللفظی این اسم "تعلق داشتن به حزب مسیح" و یا "پیروی از مسیح" است که مشابه تعریفی است که در دائرةالمعارف وبستر می خوانیم.

متأسفانه، به مرور زمان، ارزش و مفهوم کلمۀ مسیحی به گونه ای عوض شده است که دیگر اشاره به یک شاگرد که در مسیح حیات تازه ای یافته باشد نمی کند؛ بلکه امروزه، "مسیحی" اغلب به شخصی اطلاق می شود که مذهبی است و یا معیارهای اخلاقی بلند مرتبه ای را پیروی می کند. بسیاری از مردم، بدون اینکه به عیسی مسیح ایمان واقعی داشته باشند، خود را مسیحی می نامند. و تنها دلیل آنان برای مسیحی بودنشان این است که به کلیسا می روند و یا خود را متعّلق به یک قوم مسیحی می شمارند. اما نکتۀ مهم این است که رفتن به کلیسا، خدمت کردن و رفع احتیاجات مستمندان، و یا تلاش برای اینکه به یک انسان خوب تبدیل شویم، ما را مسیحی نمی کند. روزی مبشّری در موعظه اش گفت: "همانطور که وارد شدن به گاراژباعث نمی شود که ما به اتومبیل تبدیل شویم، وارد کلیسا شدن نیز کسی را مسیحی نمی کند." عضو بودن در یک کلیسا، شرکت مرتب در جلسات کلیسائی، و یا وقف دارائی برای پیشبرد خدمت کلیسا ـ هیچ کدام نمی تواند شما را مسیحی کند.

کتابمقدس تعلیم می دهد که اعمال خوب ما، ما را مقبول خدا نمی سازند. در تیطس 5:3 می خوانیم: "نه به سبب اعمالی که ما به عدالت کرده بودیم، بلکه محض رحمت خود ما را نجات داد به غسل توّلد تازه و تازگی که از روح القدس است." بنابراین، "مسیحی" شخصی است که از خدا دوباره متولد شده است (یوحنا 3:3 ؛ یوحنا 7:3 ؛ اول پطرس 23:1) و ایمان و اعتماد خود را بر عیسی مسیح نهاده است. افسسیان 8:2 به ما می گوید: "زیرا که محض فیض نجات یافته اید بوسیلۀ ایمان. و این از شما نیست، بلکه بخشش خداست." مسیحی واقعی کسی است که از گناهان خود توبه کرده، و ایمان خود را تنها بر عیسی مسیح نهاده است. ایمان مسیحی بر خود مسیح بنا می شود، نه بر مذهبی بودن و نه بر پیروی از امر و نهی های مذهبی.

مسیحی واقعی کسی است که اعتماد خود را بر شخص عیسی مسیح نهاده و به این حقیقت ایمان دارد که مسیح بر روی صلیب مُرد تا جریمۀ گناهان او را پرداخت نماید و پس از سه روز از مُردگان برخاست تا پیروزی خود را بر مرگ ثابت نماید، و به همۀ آنانی که به او ایمان آورند حیات جاودانی می بخشد. یوحنا 12:1 می گوید: "و اما به آن کسانی که او را قبول کردند قدرت داد تا فرزندان خدا گردند، یعنی به هر که به اسم او ایمان آورد." یک مسیحی واقعی شخصی است که زندگی جدید در مسیح به او عطا شده است؛ او قسمتی از خانوادۀ حقیقی خداست؛ او فرزند راستین خدا شده است. آنچه ثابت می کند شما یک مسیحی واقعی هستید عبارت است از: محبت نمودن دیگران و اطاعت از کلام خدا (اول یوحنا 4:2 ؛ اول یوحنا 10:2).

آیا با مطالعۀ این مطالب تصمیم گرفتید تا با ایمان مسیح را در قلب خود بپذیرید؟ اگر اینچنین است، لطفاً دگمۀ زیر را فشار دهید. "امروز مسیح را در قلب خود پذیرفتم"

با گفتن این دعا میتوانید مسیح را به قلب خودراه دهید و با او زندگی کیند.

ای عیسی مسیح "سپاسگزارم که بی نهایت مرا محبت نمودی . ممنونم که برای من به این جهان آمدی و بخاطر گناهان من مردی . اعتراف میکنم که تا به امروز خود حاکم بر زندگیم بوده ایم و به تو بی اعتنایی کرده . نسبت به تو گناه ورزیدم . هم اکنون به تو اعتماد میکنم و ترا به زندگی خود دعوت میکنم . از اینکه گناهانم را بخشیدی سپاسگرارم . از تو خواهش میکنم از من آن شخصیتی را بسازی که منظور نظر توست . ترا شکرمیکنم که دعای مرا شنیدی و اجابت کردی وارد زندگی من شدی . آمین

۱۳۹۱ دی ۱۱, دوشنبه

آیا خدایی که مسلمانان می پرستند همان خدایی است که مسیحیان می پرستند؟

زمانی می توان به این سؤال پاسخ داد که مفهوم عبارت "همان خدا" مشخص شود. غیر قابل انکار است که دیدگاه مسلمانان نسبت به خدا بسیار شبیه دیدگاهی است که مسیحیان نسبت به او دارند. هر دومعتقدند که خدا حاکم مطلق، قادر مطلق، دانای مطلق، حاضر مطلق، قدوس، حّق و عادل می باشد.
اسلام و مسیحیت، هر دو، به خدای واحد ایمان دارند که آفرینندۀ همه چیز در جهان هستی است.بنابراین، از این جنبه، می توان قبول کرد که مسلمانان و مسیحیان همان خدای واحد را می پرستند.در عین حال، تفاوت های فاحشی بین خدائی که مسلمانان و مسیحیان می پرستند وجود دارد. هرچند مسلمانان معتقد هستند در الله محبت، رحمت، و فیض وجود دارد، ولی خدای مسیحیان این صفات مشخصّه را به نوعی منحصر به فرد آشکار می کند. تجسّم (در جسم آشکار شدن خدا) مهم ترین تفاوت دیدگاه مسلمانان و مسیحیان نسبت به خداست. مسیحیان ایمان دارند که خدا در شخص عیسی مسیح انسان شد. مسلمانان اعتقاد راسخ دارند که ایمان به تجسّم کفر محض است. مسلمانان نمی توانند بپذیرند که الله انسان شود و بخاطر آدمیان بمیرد. ولی برای مسیحیان، بدون تجسّم نمی توان خدا را شناخت. مکشوف شدن خدا در جسم مهم ترین اصل ایمان مسیحی است. خدا در قالب انسانی آشکارشد تا از طریق یکی شدن با ما، نجات یعنی آمرزش گناهان را برای ما فراهم سازد.
آیا خدائی که مسلمانان می پرستند همان خدائی است که مسیحیان می پرستند؟ بله و خیر! شاید لازم باشد سؤال را به گونۀ دیگری مطرح کنیم: "آیا مسیحیان و مسلمانان درک صحیح و مشترکی از خدا دارند؟" جواب این سؤال مطلقاً منفی است. نمی توان انکار کرد که خدای مسیحیان تفاوت های بسیاراساسی با الله مسلمانان دارد. و طبیعتاً نمی توان پذیرفت که این دو ایمان متفاوت هر دو صحیح باشند. ماایمان داریم که مسیحیت دارای دیدگاه صحیح نسبت به خداست زیرا اگر جریمۀ گناه پرداخت نشود،
آمرزش گناه وجود ندارد. تنها شخصی که قادر است این جریمۀ سنگین را بپردازد خداست. و تنها طریق پرداخت آن این است که او انسان شود و با مرگ خویش به جای ما، ما را از موت و هلاکت رهائی بخشد. (رومیان 5:8 ؛ دوم قرنتیان 21:5 )1 / 1